نژاد پرستی در آثار ژنه

امروزه نژاد پرستی به مرحله ای رسیده که روزانه در تلویزیون و رادیو شاهد اخبار های گوناگونی از این معضل هستیم. اسرائیل و فلسطین . . . امریکا و عراق . . . کره شمالی و کره جنوبی . . . آلمان و کارگان ترک و از همه مهمتر و همیشگی تر سیاهان در امریکا و اروپا . . . نژاد پرستی امروزه یکی از معضلات روز دنیا شده و در هر محفلی که می نگریم و سرک می کشیم می بینیم که در آن روزن عده ای و گروهی گروه دیگری را به جرم رنگ پوست . . . لهجه . . . رنگ مو . . . ملیت . . . قومیت . . . دین و مذهب و حتی ایدئولوژی های شخصی محکوم به نیستی و نابودی می کنند و این تمامی ندارد و گویی دنیا برای گروهی خاص آفریده شده و دیگری حق زیستن ندارد. مرزها و دیوارها سر بر آسمان بر افراشته. . . ملل بیچاره و نگون بختی چون غنا . . . اتیوپی . . . افریقای جنوبی و افغانستان و عراق روز به روز محکوم به فنا و از بین رفتن به دست نیروهای برتر و مقتدر جهانی هستند. قانون جنگل به بهترین نحو ممکن در حال اجراست و در این میان رهبران فرقه ها در سوراخ های امن خود چپیده اند و در ناز و نعمت به سر می برند و مردم بی گناه را در مقابل توپ و تانک قرار می دهند. کارگر دون پایه ای که درسش را ناتمام گذارده با نامی جعلی به نام آدولف هیتلر از راه می رسد و از دهات های اطریش رهبری رایش سوم را به عهده می گیرد. . . یهودیان بیگناه را راهی کوره های مرگ می کند و با چربی تنشان صابون تولید می کند به این علت که معتقد است نژاد آریایی برترین نژاد و پاک ترین نژاد است! هزاران انسان بیگناه به جرم آریایی نبودن راهی کوره های آدم سوزی و اطاق های گاز می شوند و دوش های گاز سمی بر سرشان باز می شود. . . ریگانی از راه می رسد و سیاهان را محکوم می کند به دلیل این که پوست تنشان سفید نیست و بوی گند می دهند! و همه را به ناچیز ترین گناه و بیهوده ترین دلایل بر دار می کنند! این دنیای ماشین و آهن و کامپیوتر شده. . . ژنه در اثر بسیار معروف و محبوب خویش [ سیاهان ] در توضیح صحنه خویش تمام لب کلام را چنان ادا می کند که مو بر تن هر مخاطب دانایی سیخ می شود. ژنه در توضیح صحنه نخستین این متن شاهکار می نویسد : " چنانچه در سالن اجرا سفید پوستی وجود نداشت یا یکی از تماشاگران سیاه پوست گریم کند و پوست خود را سفید کند و یا اینکه مجسمه ی سفید پوستی را در میان تماشاگران قرار دهند. . . ! این نشان دهنده ی اوج اوج اوج زیرکی و تیز هوشی نویسنده را می رساند که این گونه به نژادپرستی می تازد و برتری پوست و مو و رنگ و لهجه و مذهب را باطل می شمارد. در نمایشنامه [پاروان ها ] یا [ پارودی ها ] هم شاهد همین تم هستیم. چریکه ای که به خاطر دین و لهجه و ملیتش گناه کار شناخته شده است و محکوم به فنا و نابودیست. ژنه در اثر دیگر خود [نظارت عالیه ] همچون [کلفتها] برتری مالی و قشر بورژوا و سرمایه دار را محکوم می کند و بر انها خط خونینی می کشد و آنان را نفی عقیدتی می کند. از نظر ژنه [دزد] دست پرورده اجتماع و دول است و عامل به وجود آمدن چنین شغل شریفی را نا عدالتی در جامعه می داند و به طور منطقی برای دزدها حقوقی خاص قائل می شود و برای ایشان تریبون آزادی خواستار می شود! ژنه در یک بازی روانی و پیچیده که شاخصه اصلی آثارش است [انسان] را [نابودگر] انسان می داند و تنها عامل نابودی انسان و به قهقراء رفتن انسان را تنها در دل عاملی به نام [اعتقاد] می داند! ژنخ خواستار حقوق هم جنس بازان است و بدون فلسفه بافی و با دلایلی کاملا اجتماعی و مردمی این امر را به اثبات می رساند که هرگز نباید کسی برای عقیده اش از سوی گروهی آزار ببیند و ریشه تمام فحشاء و فساد در میان اجتماع را فقط جدا شدن دولت مردان از ملت و حزب مردم می داند. از نظر ژنه یک دزد حقوقی بالاتر و بیشتر از افراد عادی و دیگر جامعه دارد. در یکی از جمله های عجیبش در کتاب یادداشت های یک دزد نوشته بود [ در دزدی زحمت و استرسی نهفته است که حتی کارگر معدن هم از آن بی خبر است!] و در جای دیگری ذکر کرده بود [ دزدان کودکان مشروع دولت مردان سیاست زده و مجنونان بورژوا هستند.] اگر به عمق این جملات پر مغز برویم خواهیم دید که هرگز بیراه نگفته است و حقا که تمام قشر خلاف کار و ضد قانون جامعه [هر جامعه ای ] دست پرورده ی همان اجتماع و دولت هستند و لاغیر. آسیب های اجتماعی - روانی و دیگر معضلات گریبان گیر قشری می شود که در فقر غلت می زنند و ایشان محکوم به فنایند و حقا که همیشه دو چیز از دید پنهان می ماند : ۱- مرگ فقیر [که صدا ندارد] ۲- خلاف کاری زن بورژوا [ که صدا ندارد ] از همین دو مثال ساده می توان دریافت عمل [خلاف] و ضد اخلاقیات جامعه فقط گریبان قشر فقیر را می گیرد و اگر فرزند بورژوایی خلافی مرتکب گردد اجتماع و دولت به راحتی از کنارش رد می شوند و آب از آب تکان نمی خورد. اما فرزند فقیری اگر دست به گناهی بزند باید قصاص گردد و این درون مایه ی اصلی آثار ژنه است.در پست آینده قسمت دوم این نوشتار را ادامه خواهم داد و ضمن بیوگرافی و سالشمار این نویسنده بزرگ ابزورد به بررسی نمایشنامه ای دیگر از این نویسنده از ابعادی دیگر خواهم پرداخت. این پست را به بازدیدکننده محترم خانم [ الهام ] تقدیم می کنم که اینقدر به بنده لطف دارند و همیشه و هر زمان که به اینترنت می آیند به منزل من تشریف می آورند و وقتی وسائی پذیرایی را محیا نمی بینند باز هم کامنت می گذارند. .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد